سلام

احساس میکنم باید کتابی بنویسم تا ریاضیات رو به شکل جدیدی به انسانها یاد بدم !
اخلاق رو، حق و عدالت و بزرگی و دوستی و راستی و نیکی و هرچی که بلدم !
آخه کم نیستن انسانهایی که هنوز نمیتونن از قانون جمع ریاضیات استفاده کنن.
نمیتونن خودشون رو با دیگران جمع ببندن.
نمیتونن خودشون رو با انسانها ضرب کنن. خودشون رو کسر بگیرن و گاهی باقیمانده بشن !
باید در وصف این حکایت کتابی بنویسم که "لقمان را گفتند ادب از که آموختی گفت از بی ادبان". باید تفسیر کنم که عشق را از که باید آموخت
محبت را
گذشت را
بزرگواری را
سخاوت را
دوستی را
راستی را
باید تفسیر کنم
انسانیت را از که باید آموخت.
من اینجام برای آغاز
آغاز هرآنچه میپنداری به اتمام رسیده است. اینجا محل آغازه. اینجا میتوانی فحش بدی. میتوانی با ادب بشی. اینجا میتوانی لبهای معشوقه ای را ببوسی یا بی شرم و بی حیا باشی.
اینجا آغاز پیدا کردنه
اینجا میتونی خودت باشی.
خودت رو پیدا کنی.
اینجا میتونی گم شده ی ساعت های تلخ حسرت رو، ساعت های غم رو، ساعت های شادی رو، ساعت های سکوت، ساعتهای درد و رنج و بغض، ساعت های انتظار، ساعت های هیجان، ساعت های شوق دیدار، اینجا میتوانی ساعت های زندگی را پیدا کنی.
اینجا آغاز شروع توست ...
آغاز زیبایی
آغاز زشتی

سلام
اینجا آغاز شروع توست ...
آغاز هرآنچه میپنداری به اتمام رسیده است.
خوش آمدی


قرار نیست به احتمال خیلی خیلی زیاد اینجا شروع کنم به وبلاگ نویسی. اما شایدم اومدم و نوشتم.
وبلاگ حال حاضر من: آغـــاز
گزارش تخلف
بعدی